تاریخ انتشار: ۱۰:۱۵ - ۱۷ مهر ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
در رویداد۲۴ بخوانید:

در پشت پرده سیاست خارجی چه خبر است؟ | ایران آماده مذاکره واقعی با آمریکا است؟

با شدت‌گرفتن تحولات منطقه و بازخوانی تجربه‌های گذشته، چهره‌های سیاسی از ظریف تا عراقچی از ضرورت طراحی یک گفت‌و‌گوی «معقول و کاربردی» با آمریکا سخن می‌گویند؛ در مقابل جریان‌های تندرو با روایت‌هایی از مطالبات «حداکثری» واشنگتن، هر تلاش دیپلماتیک را مخدوش می‌کنند.

مذاکره ایران و آمریکا

رویداد۲۴| در حالی که فضای سیاسی کشور در آستانه زمزمه‌های تازه درباره ازسرگیری گفت‌و‌گو‌ها با آمریکا قرار گرفته، بازخوانی مواضع و روایت‌های جناح‌های مختلف نشان می‌دهد این میدان سیاسی هنوز پر از علامت سؤال است. از یک سو چهره‌هایی، چون محمدجواد ظریف و سیدعباس عراقچی بر نیاز به طراحی راهبردی و «قالب‌های مذاکره‌ای» تأکید می‌کنند و از سوی دیگر گروه‌هایی که سابقه مخالفت قاطع با هرگونه امتیازدهی را دارند، تلاش می‌کنند با طرح ادعا‌هایی درباره خواسته‌های «غیرمعمول» طرف مقابل، هر حرکتی را نامعتبر جلوه دهند.

گزارش امروز روزنامه اعتماد که از رسانه‌های نزدیک به دولت است، تصویر روشنی از این کشمکش داخلی ارائه می‌دهد. بر اساس این گزارش، برخی دیپلمات‌های پیشین و کارشناسان سیاست خارجی بر این باورند که گفت‌و‌گو به‌معنای تسلیم نیست بلکه ابزار کسب امتیاز و کاهش هزینه است؛ نکته‌ای که ظریف بار‌ها گوشزد کرده است. از نگاه او، گفت‌و‌گو وقتی مایه افتخار و ضامن منافع ملی است که با منطق و محاسبه همراه باشد و کشور در عین داشتن اهرم و ظرفیت، وارد میز مذاکره شود. او همچنین هشدار می‌دهد که نباید فرصت‌هایی را که وضعیت منطقه‌ای و بین‌المللی پیش می‌آورد، صرفاً به‌عنوان «امتیاز یک‌طرفه» تلقی کرد.

در نقطه مقابل، اما جریان‌های رادیکال و تندر - که در برخی مقاطع مانع‌تراشی عملی در برابر گزینه‌های دیپلماتیک شده‌اند - روایت دیگری را ترویج می‌کنند: این گروه‌ها از «مطالبات حداکثری آمریکا» سخن می‌گویند و ادعا می‌کنند واشنگتن خواسته‌هایی فراتر از مباحث هسته‌ای مطرح کرده است؛ ادعایی که با تکذیب یا تعدیل از سوی چهره‌هایی مانند عراقچی مواجه شده است. تضاد این دو روایت، ضربه‌ای است به توان تصمیم‌گیری جمعی در کشور و موجب سردرگمی افکار عمومی درباره خطوط قرمز و توان چانه‌زنی تیم دیپلماتیک خواهد شد.

راه میانه چیست؟

تحلیل دقیق‌تر نشان می‌دهد که متغیر‌های محیطی از جنگ در منطقه گرفته تا رفتار بازیگران فرامنطقه‌ای، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری این مناقشه داخلی دارند. تحولات اخیر، از بالاگرفتن تنش‌ها در همسایگی تا فشار‌های بین‌المللی و حتی تحرکات دیپلماتیک در نیویورک و پایتخت‌های منطقه‌ای، بستر تازه‌ای فراهم کرده که هم می‌تواند تهدید باشد و هم فرصت. نکته کلیدی، اما آن است که بازگشت به میز مذاکره بدون برنامه‌ریزی دقیق، بدون تعریف خطوط قرمز و بدون داشتن مابه‌ازا‌های واقعی، می‌تواند به زیان منافع ملی تمام شود؛ چیزی که منتقدان دیپلماسی نیز همواره بر آن انگشت گذاشته‌اند.

اما آیا می‌توان میان این دو جریان یعنی «گفت‌و‌گو‌گرانِ واقع‌گرا» و «رادیکال‌های مانع»، نقطه اشتراکی یافت؟ پاسخ احتمالی گزارش اعتماد و تحلیل‌های همسو این است که راه میانه‌ای وجود دارد: تدوین یک چارچوب مذاکره‌ای که اولویت‌های کشور را صریح کند، امتیازات را معوض قرار دهد و بازه زمانی و مکانیزم تضمین اجرای توافقات را روشن سازد. در نبود چنین چارچوبی، هر مذاکراتی به سویی کشیده خواهد شد که بخش‌هایی از قدرت چانه‌زنی را از دست می‌دهد.

نقش مهم جامعه و رسانه‌ها

در این میان، باید به نقش ذهنی جامعه و رسانه‌ها هم توجه داشت. روایت‌سازی‌های پرهیاهو درباره «مطالبات هسته‌ایِ نابودکننده» یا ادعا‌های بدون سند درباره نامه‌ها و لیست‌های خواسته، فضای عمومی را آلوده می‌کند و از آن مهم‌تر، توان تصمیم‌گیران را در گرفتن تصمیمات سخت کاهش می‌دهد. از همین رو یکی از الزامات هر طرح مذاکره‌ای، شفاف‌سازی و اقناع افکار عمومی درباره هدف، محدوده و خطوط قرمز مذاکرات است تا مانع سوءاستفاده‌های سیاسی و رسانه‌ای شود.

باید توجه داشت که در روز‌های اخیر، هم‌زمان با تشدید تقابل منطقه‌ای، خبر‌هایی درباره رایزنی‌های دیپلماتیک با بازیگران اروپایی و سخنان مقامات پیشین در قالب نشست‌های اندیشکده‌ای منتشر شد که نشان می‌دهد موضوع دیپلماسی فعال در دستور کار نخبگان و دولت قرار دارد. این تحرکات، اگر با مدیریت راهبردی همراه شود، می‌تواند موقعیتی فراهم کند تا کشور از شرایط منطقه‌ای بهره ببرد؛ اما در غیاب وفاق داخلی و همراهی نخبگان سیاسی، احتمال ناکامی در تبدیل فرصت به دستاورد ملموس بسیار بالاست.

مذاکره؛ گزینه پیچیده

مذاکره با آمریکا امروز دیگر یک گزینه ساده نیست؛ این موضوع آمیخته‌ای از فرصت، هزینه، محاسبه و ریسک است. اگر کشور بخواهد از این پیچ تاریخی عبور کند، نیازمند سه کار است: اول، طراحی یک چارچوب مذاکره‌ای روشن که حقوق و منافع ملی را صریحاً تضمین کند؛ دوم، تأمین اهرم‌های مابه‌ازا که قدرت چانه‌زنی را بالا ببرد؛ و سوم، ایجاد وفاق داخلی و اقناع افکار عمومی تا از هزینه‌های سیاسی غیرضروری جلوگیری شود. بدون این سه ضلع، هر گفت‌وگویی به سادگی می‌تواند به محملی برای مانور سیاسی تبدیل شود و نه راه‌حلی برای کاهش فشار‌ها و تأمین منافع ملی.

هر فردی که اخبار سیاسی را دنبال می‌کند، می‌داند که پرونده مذاکره تنها یک رشته گفت‌و‌گو نیست؛ بلکه آینه‌ای است از وضعیت قدرت داخلی، منطق دیپلماسی و تعامل ما با محیط پیچیده بین‌المللی. معضلی که حل آن تنها به دانش دیپلماسی نیاز ندارد، بلکه به مسئولیت‌پذیری سیاسی و انتخاب راهبردی نیز وابسته است.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۸ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۷
2
0
جای برجامتون هنوز درد میکنه
ناشناس
|
Luxembourg
|
۱۱:۵۹ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۷
0
3
انسانی که :

خود آزار
مردم آزار
حيوان آزار
و گياه آزار نباشد

در نهايت نجات پيدا خواهد کرد
نظرات شما